خبرهای داغ
مهمترین عامل جلوگیری از پیشرفت مردم سانسور است
تحولات شعری و ادبی حاصل تنهایی انسان با خودش است
زنی در من قدم میزند منتشر شد
رزا جمالی اشعار ویلیام باتلر ییتس را ترجمه میکند
«میان جیوه و اندوه» روایت پذیرشِ شادمانۀ اندوهِ عشق
بنیانگذار شعر کودک و نوجوان به شکل امروزی درگذشت
بوستان افشین یدالهی افتتاح شد
سه شنبه, ۰۷/بهمن/۱۳۹۹ ۱۸:۰۶
درباره ما
تماس با ما
تبلیغات
فهرست
صفحه اصلی
اخبار
کلاسیک
سپید
کتاب صوتی
ترانه
طنز
ترجمه
گزارش تصویری
موسیقی
شعر آیینی
شعر کودک
ناشران
تازه های نشر
شاعر برگزیده
دکلمه ها
کانون های ادبی
یادداشت
ادبیات داستانی
تماشاخانه
×
حمید چشم آور
کرج
پنجشنبه , ۱۳۹۸/۰۸/۲۳ ۱۴:۲۲
کد خبر : 290
متن دکلمه /
کرج مجموعهای از خانههای تنگ و تاریک است
کرج مجموعهای از خانههای تنگ و تاریک است
کرج پسکوچههایی از جهنمهای باریک است
کرج سردابی از کابوسهای بنگ و افیون است
کرج مردابی از نیلوفران خفته در خون است
کرج میدان به میدان: داغِ بر دل، آهِ در سینه
خیابان به خیابان: اشکِ نفرت، بغضی از کینه
کرج فریاد در زندان، کرج زندان و زندانبان
«
سخن میگفت با او شهریار شهر سنگستان
»
کرج رودیست از سد کرج تا «شاهعباسی
»
کرج سیلیست از خونابهی مردان احساسی
کرج هم منزوی کردهاست یک یک منزویهارا
به رود نیل غم انداخت اشک موسویهارا
کرج سنگی ترکخورده به نام شاملو دارد
کرج بغضیست که عمریست رستم به گلو دارد
کدامین ننگ دامان کرج را باز لک کرده؟
که به آغوش فرزندان خود اینگونه شک کرده
کرج در بامدادی، با مدادی خط زد انسان را
دهان وا کرد و بلعید از الف تا یای دیوان را
کرج در سینه ی مرداد، پنهان کرد دردی را
شبی ترکید بغض شیرآهنکوه مردی را
کرج محصور هشیاریست و محکوم بیداری
به پاس حرمت پوینده و تکریم مختاری
کرج هم کوچ خواهد کرد از این شهر دلمرده
کرج می ترسد از این مشتهایی که گره خورده
کرج دریاچه ی خونیست از پایان چندین نهر
که پاشیده است بر دیوار زندان رجایی شهر
کرج غم داده رومی را، کرج دق داده زنگی را
که نفرین کرده این پتیارهی الاکلنگی را؟
خداوندا! به کفران کدامین نعمتت بر ما
چنین آوار کردی سقف این شهر کلنگی را؟
خدایا! من که گشتم هفت شهرت را ولی حتی
نشد یکبار هم برهم بریزم هفت سنگی را
کجای زندگی جاماند ذوق کودکیهامان؟
که حالا خواب میبینیم آن دنیای رنگی را
اگر دریا سرش را میزند بر صخرهها بیشک
دوباره خودکشی کردند در ساحل نهنگی را
برادرجان! «تفنگت را زمین بگذار» باز انگار
کبوتر در قفس دیدی و آوردی تفنگی را
«
تفنگت را زمین بگذار» و ما را به خدا بسپار
که او هرگز نمیخواهد ببیند هیچ جنگی را
«
تفنگت را زمین بگذار» تا شعری بخوانم از
خیالی خام در افسانهی ماه و پلنگی را
Your browser does not support the audio element.
دریافت فایل
84 بار دانلود شده
دکلمه
شعرخوانی
حمید چشم آور
کرج
کرج حمید چشم آور
لینک کوتاه :
از اینکه نظرات خود را با ما به اشتراک می گذارید ، سپاسگزاریم.
آخرین نظرات
* نام شما :
*ایمیل شما :
وبلاگ/سایت :
امتیاز به این مطلب :
0
*دیدگاه شما :
ثبت دیدگاه
فرم جدید
تازه های ترنم شعر
مهمترین عامل جلوگیری از پیشرفت مردم سانسور است
تحولات شعری و ادبی حاصل تنهایی انسان با خودش است
زنی در من قدم میزند منتشر شد
رزا جمالی اشعار ویلیام باتلر ییتس را ترجمه میکند
«میان جیوه و اندوه» روایت پذیرشِ شادمانۀ اندوهِ عشق
بنیانگذار شعر کودک و نوجوان به شکل امروزی درگذشت
بوستان افشین یدالهی افتتاح شد
سیزدهمین نشست درآستانه برگزار خواهد شد
اخبار پربازدید
تاثیرگذاری بنیاد شعر و حوزه هنری یکسان نیست!
کاکایی: با اقتدارگراها کاری ندارم!
مجید افشاری: ما کارشناس شعر و ترانه هستیم نه شورای ممیزی
احسان افشاری: شعر، انتخابی که انتخاب نبود
سانسور، تیغِ سلیقه شخصی شورا!
غزلی بر ضد غزل از کتاب نقد استمرار تازگی
مجموعه شعر «این کوه سرش همیشه زیر برف است» رونمایی شد
پنجمین جشنواره شعر نیاوران در ایستگاههای آخر
کلیه حقوق این سایت متعلق به پایگاه خبری ترنم شعر میباشد.
طراحی پورتال خبری